این بار
بار دگر اگر به درختی نظر کنم
یا از میان بیشه و باغی گذر کنم
چشمم به قد و قامت دار و درخت نیست
چشمم به روی نقش و نگار بهار نیست
چشمم به برگ نیست
ادامه شعر در ادامه مطلب با رمز آرش
برچسبها: تراشه های تبر xاین بار xبار دگر اگر به درختی نظر ک, سیاوش کسرایی
ادامه مطلب...
شوق
برکرده ام سر
از رخنه ای در سینه سنگ
آری بهارم من در این تنگ
تنها اگر باد
تنها اگر ابری و باران
تنها اگر خورشید بود این گل نمی رست
زین تنگنا راه رهاییدن نمی جست
ای سایه ابر
ای دامن ابر
ای تیغ خورشید
ای جام باران
این گل نمی بود
گلدانه را گر شوق گل گشتن نبودی
در گریبان
سیاوش کسرایی
برچسبها: تراشه های تبر xشوق xبرکرده ام سر از رخنه ای در سین, سیاوش کسرایی
سرسام
آب درپوسته حوض عرق می ریزد
زرد و بشکسته و بی جان خورشید
عنکبوتی است که افتاده در آب
هر کسی در طرفی
سایبانی طلبیده است و به چشمان دیده است
هفتمین پادشهش را در خواب
نگهم مورچه وار
می رود از بن دیوار به اوج
نردبان سوخته انگشتانش
که نهادست ز حیرت زدگی بر لب بام
نفسم و انفسم
دارم از این همه خاموشی و گرما سرسام
سیاوش کسرایی
برچسبها: تراشه های تبر xسرسام xآب درپوسته حوض عرق می ریزد, سیاوش کسرایی
**
زبده جراحان قلبم را جراحی کردند به تیغ
دشمنم بودند یا دوست بماند به کنار
تیغ می هشتند در قلب من و با خونم
علم را رونق بی فایده می بخشیدند
قلب من از گزش تیغ به هم می پیچید
ادامه شعر در ادامه مطلب با رمز آرش
برچسبها: خانگی, بر تخت عمل, زبده جراحان قلبم را جراحی کردند به تیغ, سیاوش کسرایی
ادامه مطلب...
شب می رود ز دست
**
مهتاب ناب و خلوتی پشت بامها
با چتر یک دو کاج
و مسجدی چو غول کمین کرده در سکوت
و روح شهر خسته که در سایه ریزها
خمیازه می کشد
از دوش های خسته دیوار روبرو
تا شاینه های کوفته چینه خراب
بسیار رخت و جامه چو اشباح آدمی
کت بسته با طناب
در رهگذر باد
رقص اسارتی را سرگرم گشته اند
اینک نشسته خواب به ناخفته دیده ها
هم پاسبان غنودهه به سکو کنار در
هم طفل شیر خوار و پرستار خسته اش
شب می رود ز دست کجایند دزدها ؟،
سیاوش کسرایی
برچسبها: خانگی xشب می رود ز دست xمهتاب ناب و خلوتی پشت بامه, سیاوش کسرایی
ماه و دیوانه
**
از صدایی گنگ
خواب شیرینم پرید از سر
باز زندان بود و خاموشی
و صدای گامهای پاسبانان بر فراز بام
و تکاپوهای نامعلوم این هم حنجره من مرد دیوانه
در میان روزن پر میله و مهتاب
پیش تر رفتم
با اشارات سر انگشتش
ماه را می خواند و با من زیر لب می گفت
گوش کن
من کلیدی از فلز روشن مهتاب خواهم ساخت
و تمام قفل ها را باز خواهم کرد
ماه پنهان گشت و او را من به جایش بازگردانم
پیر مرد پاکدل قرقرکنان خوابید
و مرا بگذاشت با خار خیال خویش
زودتر ای کاش
ماه را می خواند
دیرتر ای کاش برمی خاستم از خواب
سیاوش کسرایی
برچسبها: خانگی xماه و دیوانه xاز صدایی گنگ خواب شیرینم پرید, سیاوش کسرایی
شکار
پیکان سرخ ماهی کوچک
می دوخت ابر پاره را با وصله آبی
وز کاسه ای تا جاودان بی ته
روح مرا چون سنگ سنگینی به گود آسمان می برد
آن جا زمین گم بود
آن جا زمان چون حبه قندی آب میگردید
جان بود و بی مرگی
پر بود و آزادی
و پنجه های تیز خواهش های من در کار
انگشت سرد ماهی کوچک
انگشت خون آلود
با یک برش نقش خیالم را درید از هم
از سینه مجروح آب نیلگون می رفت
دود کلاغان یک سره در چشم آتش مرده خورشید
شب بود و من چون گربه ای نومید
آرام در پاشویه های حوض می گشتم
سیاوش کسرایی
برچسبها: خانگی xشکار xپیکان سرخ ماهی کوچک, سیاوش کسرایی
پیش از بیداری شهر
**
سنگ را می ترکاند سرما
ولی آنان که ز سنگند سمج تر بر جا
خیل بی کارانند
کز دم صبح سر میدانگاه
روز را منتظرند
حرفشان با هم نیست
هیچشان ماتم نیست
روی یک دایره تنگ به هم می لولند
و بخارات نفس هاشان گرم
پیله ای می تند آنان را سست
که به زنگ شتری می ریزد
و شتهرها گذرانند شبح وار ز خلوتکده ای
خالکوبی شده از نور چراغانی چند
سیاوش کسرایی
برچسبها: خانگی xپیش از بیداری شهر xسنگ را می ترکاند سرما, سیاوش کسرایی
یک دو سه
**
یک قناری بر دست
دو کبوتر بر بام
و سه گنجشک به شاخ شمشاد
هیچ پیوندیشان با هم نیست
انفجار خطری
همه مرغانی هستند رهایی جو بر بال هوا
انفجار چه خطرهاست جهان می لرزد
و تو تنها در خویش
و شما تنها در خویش
و شما تنها تنها در خویش
و همه ما تنها
سیاوش کسرایی
برچسبها: خانگی xیک دو سه xیک قناری بر دست دو کبوتر بر بام, سیاوش کسرایی
بچه کلاغ
**
غوغا ! غریو! جیغ
راحت نمی نشینم
فریاد می کنم
آن بال و پر شکسته که بازیچه شما است
فرزند من یگانه من کودک من است
گر زشت گر سیا است
راحت نمی نشینم
فریاد می کنم
این جا جنایتی است که با دستهای شاد
پوشیده می شود
یاری کنید ای همه قوم سیاه پوش
پرپر زنان و ملتهب اینک من
تا چشم کودکان شما را در آورم
تا آسمان کنم به همه چشمها سیاه
تا کودکم کلاغچه بستانم از شما
اینک من اضطراب هزاران کلاغ زشت
سیاوش کسرایی
برچسبها: خانگی xبچه کلاغ xغوغا, غریو, جیغ راحت نمی نشینم, سیاوش کسرایی






















